به گزارش شهرآرانیوز، فریدون پس از رهایی ایران از چنگ ضحاک، با دختران جمشید ازدواج کرد و صاحب سه پسر به نامهای سلم، تور و ایرج شد. هنگامی که زمان همسری پسران فرا رسید، جندل، از بزرگان دربار، را فراخواند و از او خواست تا برای هر یک همسری شایسته از میان خاندانهای بزرگ برگزیند.
خبر نیکنامی سه دختر شاه یمن ــ که به پاکی و خرد شهره بودند ــ به گوش جندل رسید. او راهی دربار یمن شد و پیام فریدون را بازگفت. شاه یمن، که دلبسته دخترانش بود و در عین حال از قدرت فریدون بیم داشت، شرطی گذاشت: نخست باید پسران فریدون را از نزدیک بیازماید.
به فرمان فریدون، پسران راهی یمن شدند. شاه یمن دخترانش را بهگونهای کنار آنان نشاند که جایگاه سنیشان با ترتیب پسران همخوان نباشد و از آنان خواست تشخیص دهند کدامیک بزرگتر، میانه و کوچکتر است. پسران با خرد و درایت، آزمون را با موفقیت پشت سر گذاشتند و شاه به این پیوند رضایت داد.
دختران شاه یمن به ایران آمدند و فریدون، به رسم بزرگان، نام آنان را دگرگون کرد:
آرزوی، همسر سلم شد.
ماهآزاد، همسر تور.
و سهی، همسر ایرج نیکپی.
پس از آن، فریدون سرزمین خود را میان پسران بخش کرد و ایران را به ایرج سپرد. این بخشش، آتش کینه سلم و تور را شعلهور ساخت و سرانجام ایرج به دست برادرانش کشته شد. همسر او، ماهآفرید، در آن هنگام باردار بود و امید فریدون به تولد نوهای پسر بسته شده بود، اما نوزاد دختری شد.
با وجود این، فریدون مهر این کودک را در دل پروراند. دختر ایرج بزرگ شد؛ دختری نیکچهره، مهربان و درخشان. هنگام ازدواجش، او را به پشنگ، از نژاد پهلوانان، سپردند. حاصل این پیوند، پسری بود که تولدش شادی دوبارهای برای فریدون به همراه آورد.
کودک را نزد فریدون بردند. او خداوند را شکر گفت و آرزو کرد بینایی از دسترفتهاش بازگردد تا چهره نوهاش را ببیند. به روایت شاهنامه، دعایش مستجاب شد و، چون چشم به نوزاد گشود، گویی ایرج را دوباره زنده دید. کودک را «منوچهر» نام نهاد و پرورش او را به آیین بزرگان سپرد.